توهمات زندگی
(می خوام یه خاطره دود کنم) سیگارم را آتش می زنم و پک اول راوارد ریه هایم می کنم یادِ روزهای اول می افتم روزهایی که دستانم در جیبم بود و دست تو منتظرِ گرفتن و من حواسم را پرت آسمان می کردم . یاد آخرین خدافظی ات می افتم گفته بودی که می روی و بر می گردی فکر اینجا هم کرده بودم عزیزم رفتــنت بازگشتی نداشت حتی برایت دست هم تکان ندادم با تمام وجودم حرفها بغض ها فریادهایم را بلعیدم رفتی و دیگر ندیدمت سالها از رفتنت گذشته گاهی مثل الان با اولین پکِ سیگار زنده می شوی و با پک آخری می میری برای همیشه هنوز فرقی نکرده ام با کسی که میدانم مسافر است هرگز خاطره ای نمی سازم . اگر باز هم دست تو بود دست من در جیبهایم بود
نوشته شده در دوشنبه 91/4/19ساعت
12:53 عصر توسط فریماه نظرات ( ) |
Design By : Pichak |