توهمات زندگی
دلتنگیم را تنهاییم را جاهای خالی را حراج نمی زنم وقتش نشده هنوز وقتش که شد به قیمت می خرند . امروز از تو از دلم از تنهاییمون از دل واپسی هامون از جداییمون از فاصله ای که بین آخرین دیدار و دیدار امروز افتاد از دیر شدن از متفاوت شدن از نزدیک بودن هایِ دور از نشدن ها از غیر ممکن ها از معجزه ها از گوشه ی دلم از یکی نبودنِ زبان ودلم یکی بودنِ دل و چشمانم از آجر های حسادت حسادت به داشتن تمامِ تو از دیواری که بینمان شد از حسرت ها حسرتِ برگشتن به گذشته حسرتِ جدا نشدن حسرتِ یکی شدن حسرتِ انسان بودن از همه و همه چشم می پوشم . باز هم سکوی وَهمم صدایم می زند می روم آرام و بدونِ هیچ گلایه می نشینم وَهمِ بودنت را بی صدا با بغضی قدیمی بارها و بارها مرور می کنم
Design By : Pichak |