• وبلاگ : توهمات زندگي
  • يادداشت : وهمِ پايان
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    خداوندا اگر روزي بشر گردي،زحالم باخبر گردي
    پشيمان ميشوي ازقصه خلقت از اين بودن ازاين بدعت ،
    خداوندا تو ميداني که انسان بودن وماندن در اين دنيادشوار است ،
    چه زجري ميکشدآن کس که انسان است واز احساس سرشار است. . .

    سلام خوشحال ميشم به وبم سر بزنيد ...

    http://5min.parsiblog.com

    پاسخ

    سلام عاطفه جان.ممنون از لطفت.چشم....

    چه کسي خواهد ديد مردنم را بي تو ؟بي تو مردم ، مردم گاه مي انديشم خبر مرگ مرا با تو چه کس مي گويد ؟آن زمان که خبر مرگ مرا ، از کسي مي شنوي ، روي تو را کاشکي مي ديدم شانه بالازدنت را
    بي قيد
    و تکان دادن دستت که
    مهم نيست زياد
    و تکان دادن سر را که
    عجيب !‌عاقبت مرد ؟
    افسوس....

    قشنگ بود عزيز:)

    پاسخ

    واي بارون محشر بود دختر:((....
    + edi 
    وهم پايان...
    *لايک*