سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























توهمات زندگی

لعنت به من...

چه توقعی داشتم

چشمانم بسته بود

با تصوراتم قدم بر می داشتم

.

در ذهنم

تو مالِ من بودی

صدایت،حرف هایت،اخمت،شادیت

تمام وجودت برای من بود

.

در ذهنم

تو تنها،عاشقِ من بودی

.

در خیالم

با تو به دوردست ها سفر کردم

در خیالم

بزرگ شدنمان را دیدم

قد کشیدنمان

خانم شدنمان

مادر شدنمان

.

بچه هامان همبازیِ هم بودند

.

چه آینده ای رقم زده بودم

هیچ کس  جداییمان را باور نکرد

.

.

دل نوشته برای مخاطب خاص :رفیق

گفتم عادت کردم

گفتم بدون تو ادامه میدم

آره

خودمُ بی تفاوت نشون دادم

اما لامَصَب

9سال رفاقتُ چی کار کنم؟




نوشته شده در شنبه 91/4/3ساعت 11:2 صبح توسط فریماه نظرات ( ) |


Design By : Pichak