سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























توهمات زندگی

و بعد از رفتنت گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربونی دانه بر میداشت!! تمام بالهایش غرق در اندوه غربت شد....وبعد از رفتنت

انگار کسی حس کرد که من بی تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت!!!


ناگهان کسی حس کرد که من بی تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد....

و بعد از رفتنت دریاچه بغض کرد.

کسی فهمید تو نام مرا از یاد خواهی برد!!!!!



کسی از پشت قاب پنجره ارام و زیبا گفت:

(تو هم در پاسخ این بی وفایی ها بگو:)


در راه انتخاب او خطا کردم......


  و من در حالتی مابین اشک و تردید وحسرت کنار انتظاری که بدون پاسخ و سرد است


و  در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل ... نمی دانم چرا؟؟؟



 شاید به رسم و عادت و پروانگی مان


باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ ارزوهایش


دعا کردم!


نوشته شده در جمعه 91/4/23ساعت 2:23 عصر توسط فریماه نظرات ( ) |


Design By : Pichak